فهرست مطالب
علائم هشداردهنده مبنی بر اینکه همسرتان مشکلات روحی و روانی دارد:
ممکن است شما تغییرات تدریجی را در همسرخود مشاهده نکند، زیرا معمول است که فرد برای مدتی دچار مشکل شود و سپس به رفتار عادی بازگردد. با این حال، طی یک دوره زمانی طولانی، سلامت روانی یا رفتاری آن فرد ممکن است به آرامی در حال کاهش باشد.
به همین دلیل مهم است که نسبت به علائم هشدار دهنده هوشیار باشید و در مورد هر تغییری که ممکن است متوجه شده باشید با همسرتان به شیوه ای محبت آمیز صحبت کنید.
علائم هشدار دهنده اصلی مشکلات سلامت روان
نشانه های احساسی
ترس، اضطراب، افسردگی و خشم از علائم هشداردهنده احساسی هستند و ساده ترین آنها هستند. همسرتان نگران، تنها، فکری یا حسود به نظر می رسد؟ اگر همسرتان احساس طرد شدن یا نادیده گرفته شدن را بروز می دهد، به او توجه کنید. شما ممکن است این احساسات را در نحوه صحبت کردن همسرتان، چهره اش یا در لحن صدایش ببینید. یکی دیگر از علائم هشدار دهنده این است که ممکن است همسرتان به طور مکرر در مدیریت احساسات خود مشکل داشته باشد.
نشانه های شناختی
چه افکاری در ذهنشان می گذرد؟ آیا آنها دچار پوچی، منفی بافی، انتقادی یا قضاوت کننده شده اند؟ سطح غیرمعمول اعتماد به نفس یا افزایش عزت نفس ممکن است نشانه ای از اختلالات خلقی شیدایی یا هیپومانیا باشد. آیا مهارت های تصمیم گیری همسرتان به شکلی منفی تحت تاثیر قرار می گیرد؟ سایر علائم هشداردهنده شناختی عبارتند از: حواس پرتی، مشکل تمرکز، احساس سردرگمی یا مشکلات اختلال حافظه.
علائم فیزیکی
تغییر در خواب، سطح انرژی یا اشتها ممکن است نشان دهنده یک مشکل باشد. آیا گفتار همسرتان کندتر از حد معمول است؟ آیا همسرتان دیرتر به شما پاسخ می دهد؟ یا همسرتان مرتبا بی قرار است؟ سایر علائم هشدار دهنده فیزیکی مشکلات احتمالی سلامت روان شامل سوزش سر دل، سردرد، تنش عضلانی، دندان قروچه یا درد فک و ضربان قلب سریع است.
علائم رفتاری
آیا تغییراتی در روال یا رفتارهای معمول همسرتان ایجاد شده است؟ برخی از نمونههای نشانههای رفتاری عبارتند از اینکه همسرتان خود را سرکوب میکند یا درگیر رفتارهای پرخطرتر میشود. سوء مصرف الکل، کافئین، تنباکو یا سایر مواد؛ احتکار قمار؛ یا انجام ورزش، کار، خرج کردن یا خوردن بیش از حد. آیا همسرتان در مورد خلاص شدن از اموالش صحبت کرده یا اقدام به خودکشی کرده است؟ آیا همسرتان به طور منظم از وظایف کاری یا خانه غافل شده است؟
اگر همسر شما پوست خود را می چیند یا موهای خود را به صورت تکه های کوچک کنده است، این نیز یک علامت هشدار دهنده از مشکلات سلامت روان است.
محرک مشکلات سلامت روان
سلامت روان اکثر افراد یک شبه بدتر نمیشود – یا بهبود نمییابد. اما محرک ها می توانند کاهش سلامت روان را تسریع کنند. مواقعی وجود دارد که ممکن است فردی عملکرد نسبتاً خوبی داشته باشد، اما پس از آن تشخیص داده میشود که دچار فقدان میشود – شغل، یکی از عزیزان، مسائل مالی یا ساختار – و سپس شروع به فروپاشی میکند.
یک موقعیت همچنین ممکن است باعث تحریک احساسات سرکوب شده از یک تجربه در گذشته شود. به عنوان مثال، یک زن در ۸ سالگی مورد آزار جنسی قرار گرفت. او این تجربه و احساسات ناشی از آن را تا زمانی که دخترش ۸ ساله شد، دفن کرد. این زمانی بود که این مادر شروع به احساس اضطراب و ترس کرد و دیگر خوب نخوابید. بدون هیچ مدرکی دال بر رفتار نادرست، او شروع به نگرانی در مورد معلم مرد دخترش و همچنین خوابیدن و موقعیت های دیگر کرد. وقتی گذشته شخصی باعث مشکلات سلامت روانی امروزی میشود، ممکن است مدتی طول بکشد تا فرد و همسرش این مشکل را شناسایی کنند.
اگر همسرتان مشکلات روحی و روانی دارند چه باید کرد؟
راه هایی برای کمک به همسر
گفتگو کنید.
اگر نگران این هستید که همسرتان مشکلات روانی دارد، باید در مورد آنچه می بینید با او صحبت کنید. با این حال، قبل از انجام این کار، به خود یادآوری کنید که:
شما هر دو در یک تیم هستید.
بخشی از عشق این است که به همسرتان کمک کنید بفهمد چه زمانی در حال مبارزه با مشکلات درونی است تا بتواند به آن موضوع رسیدگی کند و دیگر مجبور نباشد رنج بکشد. این چیزی است که شما در رابطه عاشقانه باید به آن برسید.
حتماً پس از اینکه از او زمانی برای بحث در مورد موضوع مهمی خواستید، با محبت و دقت به همسرتان نزدیک شوید. گفتگو را با ابراز عشق خود آغاز کنید.اطمینان دادن به همسرتان از عشقتان به او کمک می کند پیام سختی را که باید به اشتراک بگذارید، بهتر دریافت کند. به جای این که با «هی، اخیراً خیلی عصبانی به نظر می رسی» شروع کنید، زمینه را برای پیامی با لطافت و محبت فراهم کنید.
ما این را بدیهی میدانیم که همسرمان میداند که میخواهیم شاهد شکوفایی او باشیم، برای او ارزش قائل هستیم و میخواهیم به پتانسیل خدادادی خود دست یابد. اما در آن لحظه، همسرتان ممکن است نداند مگر اینکه شما آن را به او یادآوری کنید. هنگامی که عشق خود را به همسر خود ابراز کردید، تغییراتی را که انتظار دارید به وضوح بروز می کند.
سوال بپرسید.
فرضیات نسازید بپرسید همسرتان چه احساسی دارد و به چه فکر می کند. بپرسید که آیا دلیلی برای تغییراتی که می بینید می داند. کارآگاه خوبی باشید. سوالاتی از قبیل:
آیا تو هم متوجه این تغییرات شده ای؟
از نظر عاطفی چه احساسی داری؟
در طول روز به چه چیزی فکر می کنی؟
آیا می توانی به من کمک کنی تا بفهمم چرا مشکل داری؟
مربی بیاورید.
وقتی همسرتان ببیند که شما نیت خوبی دارید، تمایل بیشتری به برقراری ارتباط خواهد داشت. اگر مشکل برای هر دوی شما خیلی زیاد است که نمیتوانید خودتان آن را حل کنید، یک متخصص را برای ارائه راهنمایی و تخصص بیاورید. چه با زوج دیگری صحبت کنید، چه با یک مشاور یا یک درمانگر، توصیه های بیرونی می تواند شما را در مسیر شفا و ترمیم راهنمایی کند.
ما حسابدارانی داریم که به ما در پرداخت مالیات کمک می کنند، وکلایی داریم که به نوشتن وصیت نامه کمک می کنند. ما در زمینه های مختلف به دنبال تخصص هستیم. بنا به دلایلی در دنیای شخصی ما، گفتن “هی، من به کمک و راهنمایی نیاز دارم” برای ما بسیار سخت تر است. برای رد هر گونه علت فیزیولوژیکی مشکل، معاینه پزشکی و آزمایشات آزمایشگاهی برای همسرتان نیز مهم است.
نقش داروها را بشناسید.
اگر دارویی برای همسرتان تجویز می شود، مهم است که نقش آن را بدانید. داروهای روانپزشکی «معجزهای مهم» هستند، زیرا به اصلاح فرآیندهای طبیعی شیمی مغز ما کمک میکنند. اما آنها فقط تکههایی هستند، مانند چسبهای چسبنده، که به کاهش علائمی کمک میکنند که با توانایی ما در تصمیمگیری خوب و درست تداخل میکنند»
داروها میتوانند به کاهش علائمی مانند اضطراب، افسردگی و تمرکز ضعیف کمک کنند تا مردم بتوانند واضحتر فکر کنند، بهتر بخوابند و حکمت خدا را راحتتر در زندگی خود به کار ببرند. و این می تواند تغییر بزرگی در زندگی آنها ایجاد کند.
با داروها، احساسات خود را بهتر مدیریت میکنند و افسردگی آنها به جای ۱۰ از ۱۰، ۳ از ۱۰ است. آنها میتوانند به خدا نزدیکتر شوند و موقعیتهای خود را واضحتر ببینند. آنها می توانند تصمیمات بهتری بگیرند. و تصمیمگیریها تمرین مغز است، بنابراین شیمی مغز آنها شروع به بهبود میکند»
بهبود شیمی مغز به برخی از افراد اجازه میدهد پس از شش ماه یا یک سال داروهای روانپزشکی خود را کاهش دهند. اگر مشکلات به اندازه کافی زود تشخیص داده شود، برخی از افراد ممکن است بتوانند مصرف دارو را متوقف کنند.
اما داروها درمان نمی کنند. آنها به مشکلات بیوشیمیایی کمک می کنند، اما درمانی برای مسائل روانی یا معنوی نیستند.
بپذیرید که همه ما مشکلات سلامت روانی داریم.
همانطور که با همسرتان صحبت می کنید، مهم است که متوجه شوید ممکن است آنها احساس شرم کنند، زیرا مسائل مربوط به سلامت روان هنوز در جامعه ما بدنام است. اگر چنین مشکلی پیش آمد، به همسرتان بگویید که همه مشکل دارندهمه ما به مشاور نیاز داریم – همه ما نقص های روانی داریم.
چالش همسرتان را بشناسید.
به ویژه برای مردان در جامعه ما برقراری ارتباط با هر موضوع بهداشت روانی دشوار است. مردان در ازدواج خود به عنوان رهبر فراخوانده میشوند، و اغلب فکر میکنند: اگر ضعیف باشم و این افسردگی یا اضطراب یا ترس را داشته باشم، چگونه میتوان به من به عنوان یک رهبر نگاه کرد؟ من می خواهم همسرم به من نگاه کند، به من احترام بگذارد، بداند که من از او مراقبت خواهم کرد. افراد قوی ترس یا افسرده نیستند. اما اگر احساساتم را به زبان بیاورم، اگر ضعیف باشم، او چگونه به من اعتماد خواهد کرد که از او مراقبت کنم؟
به همین دلیل، بسیاری از شوهران خود را منزوی می کنند و در مورد آن احساسات صحبت نمی کنند.
معاینه های منظم داشته باشید.
چه نشانههای هشداردهندهای از مشکلات روانی را در همسرتان میبینید یا نه، خوب است که به طور منظم با یکدیگر بررسی کنید که از نظر عاطفی و روانی چگونه رفتار میکنند. زمانی را در نظر بگیرید که مشاهدات خود را در مورد یکدیگر و هر مشکلی که ممکن است داشته باشید به اشتراک بگذارید.
اگر این مکالمات منظم را انجام میدهید، آن را به بخشی از هنجار تبدیل میکند و این واقعیت را ثابت میکند که شما یک تیم هستید، برای کمک به یکدیگر حاضرید.
کلام آخر
همسران باید مراقب نقاط کور یکدیگر باشند و نسبت به علائم هشدار دهنده مشکلات روانی هوشیار باشند. و اگر مشکلی وجود دارد، میتوانید به همسرتان کمک کنید تا در حین صحبت کردن، به سمت سلامت حرکت کند، به خدا تکیه کنید و از دیگران حمایت کنید.
منابع:
https://www.verywellmind.com/coping-with-a-mentally-ill-spouse
https://www.psychologytoday.com/us/blog/marriage-equals/202002/when-your-spouse-is-mentally-ill
https://montarebehavioralhealth.com/resources/spouse-with-mental-illness/
با شخصی که ADHD هست چطور باید برخورد کرد؟ راهنمایی کنید
سلام. به زودی مقاله ای در این باره در سایت خواهیم نوشت.